جدول جو
جدول جو

معنی یحیی رازی - جستجوی لغت در جدول جو

یحیی رازی
یحیی بن معاذ واعظ رازی مکنی به ابوزکریا، از رجال طریقت و از معاصران جنیدبغدادی بود، گویند زمانی به بغداد رفت و زهاد و مشایخ صوفی بر وی گرد آمدند و ویرا کرسی نهادند و مذاکره را بنشستند پس جنید سخن گفتن خواست یحیی گفت خاموش باش آنگاه که من سخن گویم ترا نسزد که تکلم آغازی، کلمات حکیمانه و مناجات عارفانۀ یحیی بسیار است، رجوع به ریحانه الادب ج 2 و نیز یحیی بن معاذ رازی شود
لغت نامه دهخدا
یحیی رازی
(یَحْ یا)
ابن معاذ رازی واعظ، مکنی به ابوزکریا، یکی از رجال طریقت است. ابوالقاسم قشیری ذکر او را در رساله بیاورده و از جملۀ مشایخ شمرده و درباره او گوید: یکتای زمان خود بود. او را لسانی است در رجاء و کلامی در معرفت. وی به بغداد آمد و مشایخ صوفیه و ناسکان با اوفراهم شدند و برای وی منصه ای برپا کردند و او را برآن نشانده و در پیش روی او نشستند و به سخن گفتن پرداختند پس جنید تکلم کرد. یحیی وی را گفت خاموش باش ای خروف هنگامی که مردم سخن می گویند ترا سخن گفتن نشاید. یحیی به سال 258 ه. ق. در نیشابور درگذشت. (ازوفیات الاعیان ج 2 صص 365- 366). یکی از مشایخ بزرگ متصوفه و به نوشتۀ هجویری نخستین کسی بود که از این طایفه بر منبر رفت. وی معاصر بایزید بسطامی و احمد خضرویه بوده و تصانیف بسیاری دارد. در راه عزیمت به خراسان از ری در بلخ مردمان وی را بازداشتند و برای آنان سخن گفت و وی را صد هزار درم بدادند چون خواست به ری برگردد دزدان آن همه سیم بستدند و وی مجرد به نشابور آمد و همانجا درگذشت. (یادداشت مؤلف). حسن بن علویۀ دامغانی این سخن را از او نقل می کند: ’گناهی که مرا در پیشگاه خدا به عجز و خواری دارد در نظر من پسندیده تر است از طاعتی که مرا به فخر و غرور آرد’. و نیز از سخنان اوست: ’خدایا! اگر مرا ببخشی بهترین بخشنده هستی و اگر عذاب دهی ستمگر نیستی. دانشمند از میوۀ وجود خود سیر می شود’. یحیی از اسحاق بن ابراهیم رازی و مکی بن ابراهیم بلخی و علی بن محمد طنافسی حدیث شنید. (از صفه الصفوه ج 4 صص 71- 80) :
گفته امت مدحتی خوبتر از لعبتی
سخت نکو حکمتی چون حکم بومعاذ.
منوچهری.
تا که از حکمت مثل باشد ز لقمان حکیم
تا که در تقوی خبر باشد ز یحیای معاذ.
معزی.
چون باز به طاعت آیی از پاکدلی
یحیی بن معاذی و معاذ جبلی.
خاقانی.
و رجوع به الوزراء و الکتاب ص 195 و 225 و 259 و حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 296 و تاریخ سیستان ص 18 و تاریخ ابن خلکان ج 2 ص 365 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یَحْیا)
از گویندگان لار بود. بیت زیر از اوست:
بهرتو می کشندم و آهی نمی کنی
ای سنگدل چه آه نگاهی نمی کنی.
(از صبح گلشن ص 613).
و رجوع به تحفۀ سامی ج 6 ص 4793 شود
لغت نامه دهخدا
یحیی بن خزیمه و منسوب به زار اشتیخن است، وی از عبداﷲ بن عبدالرحمن سمرقندی علم حدیث فراگرفته و از طیب بن محمد بن حشویه سمرقندی روایت کند، (از معجم البلدان) (تاج العروس)، و در تاج العروس آمده: زاری برطبق ضبط ابن حجر است بنقل از ادریسی، اما سمعانی آن را زازی ضبط کرده است
لغت نامه دهخدا